گزیده ای از کتاب:
1- منظور از برنامه ریزی این نیست که برای هر لحظه از روزتان برنامه ای بگذارید و جدولی بکشید.
هدف از برنامه ریزی این است که بدانیم برای هر لحظه از روزمان کاری برای انجام دادن نداریم.
2- سازماندهی در نهایت به شما آگاهی میدهد شما قفسه های
آشپزخانه تان را تمیز میکنید
تا ببینید چه چیز به درد بخوری در آن دارید که از آن استفاده کنید.
فهرست برنامه های کاریتان را نیز مرتب کنید تا ببینید چه فضای خالی را می یابید تا از آن استفاده کنید.
3- باید بتوانید فضاهایی را ببینید
که در اختیار ندارید.
تا بتوانید فضایی را بیابید
که در اختیار دارید.
4- شما اشتباه میکنید
شما باید اشتباه کنید،
اما هر اشتباه،
تنها یک بار باید از شما سر بزند.
5- هنگامی که داستان خود را
می نویسید، تنها چشم به برگه ی
خود داشته باشید.
6- نه به خاطر اینکه ترس را احساس نمی کنید، بلکه شما با شهامت هستید،
زیرا ترس را احساس میکنید.
شجاع بودن، دوری از شرایط سخت و دشوار نیست،
بلکه شناخت آن شرایط و یافتن راهی برای عبور از آنهاست.
7- گاهی پرواز میکنید و گاهی شکست میخورید.
اما نکته ی مهم این که یاد میگیرید تفاوت چندانی میان این دو وجود ندارد.
هنگامی که شکست میخورید،
یاد میگیرید.
هنگامی که پرواز میکنید،
یاد میگیرید.
هنگامی که تصمیم دیگری میگیرید، به اندازهی دانستهتان از آن به دست میآورید و این چرخه همچنان ادامه دارد.
8- هنگامی که دست از انجام کاری میکشید که جذابیتی برایتان ندارد یا شما را
به هیجان نمی آورد،
در واقع چیزی از دست نمیدهید.
بلکه چیزی به دست میآورید. شما انرژی و وقتی را که میخواستید صرف آن کار کنید،
به دست می آورید
که می توانید آن را در راه دستیابی به هدف دیگری خرج کنید که برایتان جذابتر است.
9- ما برای دستیابی به کمال،
همواره فرصت زیادی
را از دست میدهیم،
حال آنکه اگر این وقت، انرژی و تمرکز را برای هر کاری بگذاریم،
آنگاه میتوانیم خود را به آن چیزی نزدیک کنیم که کمال میدانیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.