گزیده ای از کتاب:
معمولاً پيدايش طبقه متوسط تأثيرگذار در يک جامعه، حاصل رشد و توسعه اقتصادي است و ظهور طبقه متوسط جديد در چنين شرايطي به همراه خود، ساختار اجتماعي و ارزشها را دچار تغيير ميکند. يکي از اين تغييرات اساسي ميل به دموکراتيک شدن و ترغيب در جهت حاکميت مردم است. در ايران طبقه متوسط جديد از بطن توليد زاده نشد، اين طبقه عمدتاً ناشي از گسترش نظام آموزشي و گسترش شهرنشيني است و هيچ يک از اين پديدهها در رابطه مستقيم با توليد اقتصادي شکل نگرفتهاند، بلکه منشأ اين پديده ها در رانت نفت است. درآمدهاي نفتي همه تاروپود مناسبات اقتصادي ـ اجتماعي جامعه ايراني را متأثر ساخته است. شکلگيري طبقات اجتماعي، تحولات آنها و مناسبات بين اين طبقات و ارتباط همه آنها با دولت را تعيين کرده است. انحصار درآمدهاي نفتي و استفاده از اين منابع براي تأمين مخارج جاري دولتها، مناسبات بين گروههاي اجتماعي و دولت را شکل داده، به نحوي که شکل گيري طبقه متوسط جديد از تجليات آن است. بر اين اساس ميتوان طبقه متوسط در ايران را نه يک طبقه متوسط اقتصادي توليدي که بهاي سرمايه داري و دموکراسي را در کشورهاي آزاد به دوش ميکشد، بلکه يک طبقه متوسط فرهنگي (که ناشي از گسترش تحصيلات آموزشي به مدد درآمدهاي نفتي بود) ناميد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.